سلمان بن ربیعه بابلی تمیمی نخستین قاضی کوفه است که به این اسم (قاضی) معروف شد. وی در کوفه چهل روز در این شغل ماند و هیچ اختلاف و مخاصمه را نزد او نیاوردند. به وی سلمان خیل نیز گویند زیرا در خلافت عمر در کوفه متولی نگهبانی خیل (اسب) گردید. او مردی صالح و پارسا بود هر سال به حج میرفت. ابودابل از او روایت دارد پدر او شریح بن حرب قاضی کندی است. (الانساب سمعانی)
سلمان بن ربیعه بابلی تمیمی نخستین قاضی کوفه است که به این اسم (قاضی) معروف شد. وی در کوفه چهل روز در این شغل ماند و هیچ اختلاف و مخاصمه را نزد او نیاوردند. به وی سلمان خیل نیز گویند زیرا در خلافت عمر در کوفه متولی نگهبانی خیل (اسب) گردید. او مردی صالح و پارسا بود هر سال به حج میرفت. ابودابل از او روایت دارد پدر او شریح بن حرب قاضی کندی است. (الانساب سمعانی)
دهی است جزء دهستان اوریاد بخش ماه نشان شهرستان زنجان. در 24هزارگزی شمال باختری ماه نشان واقع و موقع جغرافیائی آن کوهستانی و سردسیر است. 644 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات و بن شن و انگور و میوه جات و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان اوریاد بخش ماه نشان شهرستان زنجان. در 24هزارگزی شمال باختری ماه نشان واقع و موقع جغرافیائی آن کوهستانی و سردسیر است. 644 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار و محصول آن غلات و بن شن و انگور و میوه جات و شغل اهالی زراعت است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد و در چهارهزارگزی جنوب آنکند و 1350گزی شوسۀ میانه به زنجان واقع و موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. 199 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه، محصول آن غلات و حبوبات و سردرختی، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد و در چهارهزارگزی جنوب آنکند و 1350گزی شوسۀ میانه به زنجان واقع و موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. 199 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه، محصول آن غلات و حبوبات و سردرختی، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم و گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
اسحاق بن ابراهیم بن اسماعیل ابومحمد قاضی بستی وی از هشام بن عمار و هشام بن خالد ازرق و قتیبه بن سعید حدیث شنید. و ابوجعفر محمد بن حیان و ابوحاتم احمد بن عبدالله بن سهل بن هشام بستی و جز ایشان از وی روایت کرده اندو بسال 307 هجری قمری درگذشت. (معجم البلدان: بست)
اسحاق بن ابراهیم بن اسماعیل ابومحمد قاضی بستی وی از هشام بن عمار و هشام بن خالد ازرق و قتیبه بن سعید حدیث شنید. و ابوجعفر محمد بن حیان و ابوحاتم احمد بن عبدالله بن سهل بن هشام بستی و جز ایشان از وی روایت کرده اندو بسال 307 هجری قمری درگذشت. (معجم البلدان: بست)
دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد، در 24هزارگزی شمال خاوری بوکان و 18هزارگزی شمال خاوری شوسۀ بوکان به میاندوآب واقع و موقع جغرافیائی آن کوهستانی و معتدل سالم است، 110 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه، محصول آن غلات، توتون، حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد، در 24هزارگزی شمال خاوری بوکان و 18هزارگزی شمال خاوری شوسۀ بوکان به میاندوآب واقع و موقع جغرافیائی آن کوهستانی و معتدل سالم است، 110 تن سکنه دارد، آب آن از چشمه، محصول آن غلات، توتون، حبوبات، شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است، راه مالرو دارد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان اوچ تپۀ بخش ترکمان شهرستان میانه. در 21هزارگزی جنوب خاوری ترکمان و 15هزارگزی شوسۀ تبریز واقع و کوهستانی، معتدل است. سکنۀ آن 384 تن، آب آن از چشمه، محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان اوچ تپۀ بخش ترکمان شهرستان میانه. در 21هزارگزی جنوب خاوری ترکمان و 15هزارگزی شوسۀ تبریز واقع و کوهستانی، معتدل است. سکنۀ آن 384 تن، آب آن از چشمه، محصول آن غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
خالسدون، خالگیدونیا، قصبه ای است در نزدیکی استانبول و در گوشۀ جنوبی مدخل مرمره به بغاز استانبول تابع اسکدارو جزء شهر استانبول و از نظر اعتدال آب و هوا و زیبائی مناظر مورد علاقۀ جهانگردان است، این قصبه از کهن ترین اماکن آسیای صغیر است و به سال 676 قبل از میلاد از ’مغاره’ یونان گروهی بدانجا مهاجرت کردند و این مهاجرنشین را بنیاد نهادند، هفده سال قبل از تأسیس دولت بیزانس در آنجا قصبه ای به نام قارخدون احداث شد که مردم آنجا به استقلال زندگی میکردند و اراضی ساحل جنوب شرقی بغاز استانبول را نیز در اختیار گرفتند، بعدها اسفندیار پادشاه ایران آنجا را تصرف کرد و بعد از اسکندر تابع دولت ’بیتنیا’ و مدتی نیز در تصرف مهرداد بود ولی به موجب عهدنامۀ نیقومد یا (ازمید) به رومیان واگذار گردید و به سال 451 میلادی یک اجتماع بزرگ مذهبی مسیحی در این قصبه تشکیل شد و رأی به بطلان مذهب ’اوتیخی’ (اوتیشیست) داد، قبل از میلاد در قارخیدون معبدی برای پرستش زهره (الهه عشق) وجود داشت، هنگام فتح استانبول قصبۀ قارخیدون ویران گردید و بعدها بعلتی که معلوم نیست به صورت کوی کوچکی مرکب از بناهای ییلاقی به نام قاضی کویی درآمد و در قرون اخیر آبادی بیشتری یافت، (از قاموس الاعلام ترکی) (لغات تاریخیه و جغرافیه احمد رفعت) قصبه ای است در ولایت آیدین سنجاغ دکزلی بین دکزلی و سرایکوبی در ساحل جنوبی نهر مندرس، (از قاموس الاعلام ترکی)
خالسدون، خالگیدونیا، قصبه ای است در نزدیکی استانبول و در گوشۀ جنوبی مدخل مرمره به بغاز استانبول تابع اسکدارو جزء شهر استانبول و از نظر اعتدال آب و هوا و زیبائی مناظر مورد علاقۀ جهانگردان است، این قصبه از کهن ترین اماکن آسیای صغیر است و به سال 676 قبل از میلاد از ’مغاره’ یونان گروهی بدانجا مهاجرت کردند و این مهاجرنشین را بنیاد نهادند، هفده سال قبل از تأسیس دولت بیزانس در آنجا قصبه ای به نام قارخدون احداث شد که مردم آنجا به استقلال زندگی میکردند و اراضی ساحل جنوب شرقی بغاز استانبول را نیز در اختیار گرفتند، بعدها اسفندیار پادشاه ایران آنجا را تصرف کرد و بعد از اسکندر تابع دولت ’بیتنیا’ و مدتی نیز در تصرف مهرداد بود ولی به موجب عهدنامۀ نیقومد یا (ازمید) به رومیان واگذار گردید و به سال 451 میلادی یک اجتماع بزرگ مذهبی مسیحی در این قصبه تشکیل شد و رأی به بطلان مذهب ’اوتیخی’ (اوتیشیست) داد، قبل از میلاد در قارخیدون معبدی برای پرستش زهره (الهه عشق) وجود داشت، هنگام فتح استانبول قصبۀ قارخیدون ویران گردید و بعدها بعلتی که معلوم نیست به صورت کوی کوچکی مرکب از بناهای ییلاقی به نام قاضی کویی درآمد و در قرون اخیر آبادی بیشتری یافت، (از قاموس الاعلام ترکی) (لغات تاریخیه و جغرافیه احمد رفعت) قصبه ای است در ولایت آیدین سنجاغ دکزلی بین دکزلی و سرایکوبی در ساحل جنوبی نهر مندرس، (از قاموس الاعلام ترکی)
سلمه بن فضل، مکنی به ابوعبدالله و ملقب به ابرش. از مردم ری است. وی اخبار غزوات و مغازی را دو مرتبه ازابن اسحاق استماع کرد، و به نوشتۀ بعضی اظهار تشیعمینمود، و بسیار اهل نماز و با خضوع و خشوع بوده است. او به سال 191 هجری قمری وفات یافت. (ریحانه الادب ج 3 ص 265). و رجوع به ابوعبدالله سلمه بن فضل رازی شود
سلمه بن فضل، مکنی به ابوعبدالله و ملقب به ابرش. از مردم ری است. وی اخبار غزوات و مغازی را دو مرتبه ازابن اسحاق استماع کرد، و به نوشتۀ بعضی اظهار تشیعمینمود، و بسیار اهل نماز و با خضوع و خشوع بوده است. او به سال 191 هجری قمری وفات یافت. (ریحانه الادب ج 3 ص 265). و رجوع به ابوعبدالله سلمه بن فضل رازی شود